حوری پولو

سفرنامه

حوری پولو

سفرنامه

بابلسر

بابلسر


مرا سفر به کجا می برد؟

کجا نشان قدم نا تمام خواهد ماند
و بند کفش به انگشت های نرم فراغت
گشوده خواهد شد؟
کجاست جای رسیدن، و پهن کردن یک فرش
و بی خیال نشستن
و گوش دادن به
صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور؟

و در کدام بهار
درنگ خواهد کرد
و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟

 

"سهراب سپهری / گزیده‌ای از شعر: مسافر"


شنبه 7 فروردین

ساعت ده از قزوین به سمت بابلسر راه افتادیم. برنامه گیلان بود ولی به خاطر بارندگی های این دو روز که ظاهرا بابلسر خیلی متاثر نمی شه اومدیم اینجا. ساعت چهار گذشته بود که رسیدیم ولی نسبتا زود جای مناسبی پیدا کردیم.

یه کم کنار دریا رفتیم و شب تو شهر دور زدیم.




یکشنبه 8 فروردین

صبح رفتیم بازار گردی تو فروشگاه های جاده فریدون کنار.بعد هم ناهار و استراحت و بعد هم کنار دریا.  عصر دوباره رفتیم ادامه همون فروشگاه ها. صدای بچه ها از موزه رفتن ها و خرید در اومده، دوست دارن همش برن دریا!

برای نیمه شعبان یک نفر چندتا بچه رو بسیج کرده بود تا بیان دم سوئیت هامون بستنی لیوانی بدن.




دوشنبه 9 فروردین

صبح بازار، ظهر دریا، عصر بازار.

چون گفتن راه ها بسته است برای یه شب دیگه تمدید کردیم.



سه شنبه 10 فروردین

پروژه بازدید فروشگاه های فریدونکنار صبح تموم شد. کنار دریا رفتم و تا غروب لب ساحل بودم. بعد هم استراحت و وسایل رو جمع و جور کردیم.

به نظرم تنها علت وضعیت قرمز تو شمال مسافرها نیستند. واقعا میزان استفاده از ماسک تو فروشنده ها پایین هست و مجالس عروسی هم به راه!

سفرنامه نوروز 1400 هم امروز تموم شد... .




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد