حوری پولو

سفرنامه

حوری پولو

سفرنامه

مزرعه توسکا، جنگل توسکستان

مزرعه توسکا، جنگل توسکستان


پنج شنبه و جمعه 7 و 8 مرداد 1400


طبق زیرنویس دیشب تلویزیون ورودی های استان مازندران بسته است. برای گلستان چون چیزی اعلام نشده نبود تصمیم گرفتیم اون سمت بریم. از جاده آزادشهر به طرف گرگان راه افتادیم. آسمان آبی پر از ابر های عجول بود و نگاه کردن به حرکت سریع و تغییر شکل دادنشون خیلی لذت بخش بود. به پلیس راه که رسیدیم دیدیم بعضی از ماشین هارو بر می گردونن. به ما چیزی نگفتن و ما رد شدیم. دیگه اینکه بعدا بفهمیم جریمه تردد شدیم یا نه رو الله اعلم. وقتی به گرگان رسیدیم سمت ناهارخوران رفتیم. دیدیم تو شهر بنر زدن اقامت در کلیه پارک ها ممنوعه. نزدیک خیابون النگدره-ناهارخوران ترافیک بود و ماشین هارو بر می گردوند. وسط اون ترافیک یه آقایی به زور جعبه دستمال گلریز مینداخت تو ماشین و میگفت عیدیه بعد میگفت ده تومن بدین! حالا قیمت رو جعبه پنج تومن بود. به زور هم بی کیفیت ترین لپ لپ رو داد به خواهرم و گفت عیدی من بعد باز گفت پنج تومن برای این بدین، گفتم عیدی بود که، گفت عیدی ما اینجوریه:l. باز هم از اینجا رد شدیم! ناهار خوردیم و حس جاده و برگشتن نبود. به سمت روستای زیارت رفتیم تا به سمت منظره جنگل هتل بگیریم. یک هتلش که تعطیل بود اون یکی دیگه هم اتاق خالیش رو به جنگل نبود. برگشتیم گرگان و دوباره اون ترافیک رو اون طرف خیابون می دیدیم. تو گرگان یه هتل خوب پیدا کردیم و اتاق گرفتیم بعد هم رفتیم تو شهر تا لباس راحتی بخریم. بیشتر مغازه های مجتمع تجاری ها تعطیل بود. بالاخره یه لباس پیدا کردم. مسواک رو هم که هتل می داد. هوا برخلاف دفعه قبل خوب بود.

صبح بیدار شدیم و رفتیم صبحانه خوردیم و دوباره برگشتیم تو اتاق تا ساعت یازده تو مود استراحت بودیم. بعد رفتیم سمت دریاچه توشن که علاوه بر خاکریزی ابتدای جاده اش اونایی که برمی گشتن بهمون گفتن دریاچه خشک شده. دیگه از جاده توسکستان به سمت شاهرود راه افتادیم. اوایل جاده یک بنر کوچولو نوشته بود مزرعه توسکا. قرار شد بریم ببینیم چیه. رفتیم دیدیم مزرعه تمشکه، نفری بیست تومن ورودی می گیره جای نشستن هم داره. منقل هم داره غذاتو خودت درست کنی. تمشک هارو می تونستی بکنی بخوری ولی اگر در حد یه سطل می خواستی جدا بیست تومن می دادی یه سطل کوچولو می گرفتی. همه مدل حیوون اهلی هم توش می چرخیدن. یک مرغ بود که پرهای پشتش کامل کنده شده بود. گل های آفتابگردونش خشک شده بودن ولی تخمه هاش قابل استفاده بود. تو فصل توت فرنگی هم توت فرنگی داره. اونجا آش گرفتیم و خوردیم و بعد از حدود دوساعت به طرف شاهرود راه افتادیم.

















یه جا تو جنگل نشستیم که رودخونه ازش رد می شد و آتش آماده کردیم تا آب رو جوش بیاریم و سیب زمینی آتیشی درست کنیم. یک ساعت و خرده ای هم اینجا بودیم و دوباره راه افتادیم.





از یک قسمتی از مسیر هم ابرها پایین اومده بودن و با سرعت حرکت می کردن. فکر می کردی فیلم رو گذاشتن رو دور تند. این آخر هفته هم گذشت... .


روستای زیارت، جنگل النگدره

روستای زیارت، جنگل النگدره

جمعه 11 تیر 1400

از هوای گرم حاشیه کویر فرار کردیم به سمت شمال. جاده توسکستان خیلی خنک بود و همه ابرها پایین اومده بودن طوری که اول فکر کردیم دود آتیشه! ولی گرگان که رسیدیم هوا گرم و شرجی بود. ناهار خوردیم و آبشار روستای زیارت رفتیم. جای پارک نزدیک بود و فقط در حد شاید پنج دقیقه پیاده روی داشت. بعدش هم رفتیم به فروشگاه واقعی یکی از پیج های اینستا که تو گرگانه سر زدیم. برای  برگشت هم از جاده آزادشهر اومدیم که در مقایسه با توسکستان بیابون حساب میشه!
















پارک جنگلی شیرآباد

پارک جنگلی شیرآباد

پنج شنبه 27 شهریور 1399

ساعت ده و نیم صبح از شاهرود به سمت آزادشهر راه افتادیم.حدود ساعت 1 ظهر به امامزاده قاسم آزادشهر رسیدیم و آنجا ناهار خوردیم.ساعت 4 به سمت پارک جنگلی شیرآباد در شهر خان ببین (نزدیک گرگان) رفتیم تا آبشارش را ببینیم. قبل از ورودی پارک یک اقامتگاه دارای سوییت و داخل پارک چند آلاچیق با سرویس بهداشتی بود. تا آبشار اول 800 متر فاصله بود که نصف مسیر آن سنگفرش شده و سربالایی بود و بقیه مسیر خاک پاکوب بود و مسیر کم کم باریکتر می شد.مسیر سرسبز، روح نواز و خلوتی بود. از دو پل چوبی هم باید رد می شدیم که بعضی از قسمت های آن کنده شده بود، در راه چندین صفحه فلزی برای ساختن پل رها شده بود. ما تا آبشار اول رفتیم و مدتی روی سنگ های روبروی آن نشستیم. مردها از صخره کنار آبشار بالا می رفتند و در استخرشیرجه می زدند. چون شش آبشار دیگر مسیر سخت تری داشت و به اینجا دیر آمده بودیم از آن ها بازدید نکردیم تا قبل از تاریکی هوا بتوانیم به جاده توسکستان برسیم، البته می گفتند آبشار اول از همه پرآب تر است و برای بازدید هر 7 آبشار باید از صبح به اینجا بیایید.