حوری پولو

سفرنامه

حوری پولو

سفرنامه

سفرنامه طبس (روستای اصفهک)

روستای اصفهک


از چشمه مرتضی علی به خوابگاه برگشتیم. قرار شد اتوبوس برای برنامه بعدی ساعت سه راه بیفتد و هر­کسی که جا ماند، مانده است دیگر. لباس­ های خیس را عوض کردیم و نماز خواندیم و لباس گرم هم برداشتیم. باز هم ما سه تا اول از همه دم در رفتیم. خوشبختانه این دفعه اتوبوس سر وقت راه افتاد و به سمت روستای اصفهک رفتیم. در مسیر، مسابقه مشاعره بین صندلی های سمت راست و چپ اتوبوس برگزار­شد. بچه­ های ته اتوبوس اسپیکر هم آورده بودند که موسیقی مورد نظر خودشان را پخش کنند.

روستای اصفهک در زلزله سال 57 خراب شد و بازسازی روستا آن طرف تر پایه ریزی شد. به گفته راهنما آنقدر رسیدگی پسا زلزله زیاد بود که خود ساکنان علیرغم میل باطنی به دلیل از دست دادن عزیزانشان، اذعان داشتند که زلزله به نفع آن ها تمام شده است. حالا بافت قدیم را دوباره احیا کرده اند تا مورد استفاده گردشگری قرار بگیرد. خانه ها را هم اقامتگاه بومگردی کرده اند.

در فاصله انتظار برای آماده شدن برنامه بازدید حمام خزینه و رصد، در یکی از اقامتگاه های بومگردی استراحت کردیم و در سالن غذاخوری اش با چای بهارنارنج و آویشن و خرما و نان مخصوص و شعر خواندن سه دختر بچه بانمک برای شب یلدا پذیرایی شدیم، همزمان بوی ادویه مخصوصی کل فضا را برداشته بود و آدم هوس غذا می کرد.

بعد که از سالن بیرون آمدیم تا به مسجد برویم دیدیم که کل این مسیر تاریک را برایمان با فانوس روشن کرده­اند. یاد این شعر فروغ افتادم:


من از شب حرف می­زنم


من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می­زنم


اگر به خانه من آمدی


برای من ای مهربان


چراغ بیاور و یک دریچه


که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم...


از حمام خزینه بازدید کردیم. حمام را بر خلاف بقیه حمام­ های تاریخی که موزه و رستوران و کافه شده ­است طوری احیا کرده­ اند که توریست­ ها به همان سبک قدیمی می ­توانند استحمام­ کنند. توریست ­ها از فرانسه و آلمان به خاطر دیدن معماری خاک و گل اینجا می ­آیند. ایرانی­ ها اولین­ هایی بوده ­اند که برای اتاق مربعی گنبد ساخته ­اند و گوشه را حذف کرده ­اند. بادگیرهای اینجا بر خلاف یزد، یک طرفه است چون باد همیشه از سمت شمال و شمال ­غرب می­ وزد و همیشه درِ حمام در خلاف جهت باد یعنی اینجا به سمت جنوب ساخته می ­شود و راهرویی با پیچ 360 درجه به داخل حمام دارد تا گرم کردن حمام راحت تر باشد. طبق گفته راهنما کاربرد بخش خزینه حمام تصمیم گیری­ های مهم سیاسی و فرهنگی از جمله خواستگاری­ های مادر داماد بوده است. حمام ها همیشه نزدیک مساجد و پایگاه اجتماعی مهمی بوده است (خود من یاد بنده خدا امیرکبیر افتادم). در احیا این حمام بخش حوضچه آب به خاطر مسائل بهداشتی به صورت جکوزی درآمده­ است.

برنامه بعدی رصد ماه با تلسکوپ و توضیح صور فلکی نیمکره شمالی بود. صورت فلکی جبار با خنجرش متعلق به پاییز و زمستان است. به خاطر کامل بودن ماه صورت فلکی ذات الکرسی راحت پیدا می­ شد که از طریق زاویه باز آن می­ توان ستاره قطبی را پیدا کرد که فصل و ساعت را هم می­ توان از طریق آن فهمید.

بافت روستا خیلی دلنشین بود. شاید به خاطر این است که خاک منشا آفرینش انسان است. وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ (12 مومنون)

و قدم زدن در آب و از آن مهم­تر کلا خیس شدن زیر آبشار که انگار هرچه ناراحتی است را می ­شوید و می ­برد. انگار یک جسم و جان دوباره تحویل می ­گیری. وجعلنا من الماء کل شئ حی (30 انبیا)

دوستم حالش از ناهار بعد از پفک بد شده بود، من هم بماند صبح چقدر پایم لیز و پیچ خورد، باز عصر مچ پای راستم پیچید و زانوی چپم زخم شد، فکر کنم واااااقعا آن صدقه کافی نبود.

امروز خیلی خوش گذشت، یعنی اگر فقط برنامه امروز برای اردو بود، آمدن این همه راه با قطار می ­ارزید. شب موقع خواب دائم حس می­ کردم هنوز پاهایم داخل آب است و باید راه بروم.

آذر 97


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد