طبس: رودخانه مرتضی علی
بالاخره به سمت چشمه مرتضی علی راه افتادیم. اوایل حرکت اتوبوس، سرپرست پرسید چند نفر صدقه داده اند؟ کسی چیزی نگفت. کلاه لبه دارش را برای جمع کردن صدقه دورگرداند. دوستم برای هر سه تایمان مبلغی را داد. وقتی سرپرست کلاه را به سمت من گرفت، به دوستم اشاره کردم و گفتم برای هر سه مان داد.
لیدر میگوید طبس قبل از زلزله سال 57 مانند اصفهان منارجنبان و کلی ساختمان تاریخی با ارزش داشته است که به خاطر زلزله ویران شدهاند.
در نزدیکی های مسیر رفت به رودخانه اتوبوس را برای خرید خوراکی و دمپایی پلاستیکی نگه داشتند، من هم چون دیدم می گویند حدود سه ساعت، رفت و برگشت، در مسیر رودخانه هستیم از این کفش های پلاستیکی خریدم. کفش مناسب نیاورده بودم چون می خواستم بدون کفش در رود راه بروم و کاملا با طبیعت ارتباط برقرار کنم. بعد دیدم سه ساعت پیاده در بستر سنگی رودخانه به جای اتصال به طبیعت موجب فنای فی الطبیعت می شود. ارتفاعات زیادی را با اتوبوس بالا رفتیم. بعد باید از تعداد زیادی پله پایین می رفتیم و مسیر رودخانه تا طاق عباسی را پیاده از بستر سنگی رودخانه می رفتیم. خیلی مسیر خوبی بود. یک جاهایی بود که می توانستی هم از خشکی بروی و هم از رودخانه و من همه را از رودخانه رفتم، چون با خودم فکر می کردم این تجربه نمیتواند همیشه تکرار شود. در رودخانه تعداد زیادی از این ماهی های فیش اسپا هم داشت. یک جا از روی یک سنگ جلبکی لیز خوردم و تا کمر در آب افتادم. تقریبا تا آخر مسیر برگشت لباسم خشک شده بود ولی در سایه و باد یخ می زدم. آب رودخانه یک جاهایی گرم و یک جاهایی سرد بود و قانون آفتاب و سایه و گرما و سرما برای دمایش صادق نبود. طبق گفته لیدر آب گرمی که از کوه می آید به خاطر آتشفشان نیست چون گوگرد ندارد ولی چون داخل سنگ است گرم می باشد.
یک جا هم اسمش دوش بود که آب گرم از سنگ مثل دوش حمام با فشار زیاد بیرون می زد و گرم بود. اگر لباس اضافه آورده بودم حتما زیرش می رفتم. لیدر می گفت یک جایی در ادامه مسیر هست که دمای آب 73 درجه است و تخم مرغ می پزد. آخرهای مسیر به سمت طاق یک شیب تندی بود که از آن به سختی بالا می رفتیم و با سریدن پایین می آمدیم. در کل مسیر پایم به خاطر سنگهای جلبکی خیلی لیز و پیچ خورد. فکر کنم صدقه سه نفرهمان واقعا کافی نبود. در مسیر برگشت پاهایم درد گرفته بود و سوزش ریه مثل آخر امتحان دو ورزش داشتم. به زور پله ها را بالا رفتم. وقتی به اتوبوس رسیدیم لیدر تور با یک شیرینی محلی (روورکرده) از همه پذیرایی می کرد.
آذر 97